جدول جو
جدول جو

معنی حفره کردن - جستجوی لغت در جدول جو

حفره کردن
(بَ تَ)
حفره زدن:
مکر آن باشد که زندان حفره کرد
آنکه حفره بست آن مکری است سرد.
مولوی.
این جهان زندان و ما زندانیان
حفره کن زندان و خود را وارهان.
مولوی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(چَ / چِ بَ کَ دَ)
حفر. کندن
لغت نامه دهخدا
تصویری از سفره کردن
تصویر سفره کردن
سفره ساختن، یا سفره کردن شکم کسی را. پاره کردن شگم او را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حیرت کردن
تصویر حیرت کردن
گرازیدن
فرهنگ لغت هوشیار
چاره کردن، افسون کردن نیرنگ زدن، گریسیدن فریبیدن چاره کردن به دام انداختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حمله کردن
تصویر حمله کردن
حمله آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چفته کردن
تصویر چفته کردن
خم کردن خماندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوره کردن
تصویر دوره کردن
احاطه کردن، محیط شدن، اطراف چیزی گرد آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاره کردن
تصویر پاره کردن
از هم دریدن شکافتن بریدن قطع کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحفه کردن
تصویر تحفه کردن
پیشکش دادن هدیه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حفر کردن
تصویر حفر کردن
کندن، فروکندن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حمله کردن
تصویر حمله کردن
تازیدن، تاختن
فرهنگ واژه فارسی سره
کندن، گود کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از حفر کردن
تصویر حفر کردن
للحفر
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از حفر کردن
تصویر حفر کردن
Bore, Hole, Pit
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از حفر کردن
تصویر حفر کردن
percer, creuser
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از حفر کردن
تصویر حفر کردن
perforare, scavare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از حفر کردن
تصویر حفر کردن
бурить , копать , копать яму
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از حفر کردن
تصویر حفر کردن
bohren, graben
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از حفر کردن
تصویر حفر کردن
сверлити , копати , копати яму
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از حفر کردن
تصویر حفر کردن
wiercić, kopać, kopać dół
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از حفر کردن
تصویر حفر کردن
钻孔 , 挖 , 挖坑
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از حفر کردن
تصویر حفر کردن
ছিদ্র করা , খোঁড়া , গর্ত খোঁড়া
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از حفر کردن
تصویر حفر کردن
سوراخ کرنا , کھودنا , کھودنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از حفر کردن
تصویر حفر کردن
perforar, cavar, excavar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از حفر کردن
تصویر حفر کردن
kuchimba
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از حفر کردن
تصویر حفر کردن
delmek, delik açmak, çukur kazmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از حفر کردن
تصویر حفر کردن
구멍을 뚫다 , 파다 , 구덩이를 파다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از حفر کردن
تصویر حفر کردن
穴を開ける , 掘る , 穴を掘る
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از حفر کردن
تصویر حفر کردن
perfurar, cavar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از حفر کردن
تصویر حفر کردن
छेद करना , खोदना , गड्ढा खोदना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از حفر کردن
تصویر حفر کردن
mengebor, menggali
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از حفر کردن
تصویر حفر کردن
เจาะ , ขุด , ขุดหลุม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از حفر کردن
تصویر حفر کردن
boren, graven
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از حفر کردن
تصویر حفر کردن
לקדוח , לחפור , לחפור
دیکشنری فارسی به عبری